Publicitade R▼
⇨ definição - Wikipedia
Publicidade ▼
Ver também
استدلال (n.)
Publicidade ▼
⇨ استدلال كردن • استدلال كننده • استدلال نظرى • استدلال کردن • استدلال کردن؛ بحث کردن • استدلال کردن؛ دلیل آوردن • استدلال؛ برداشت • استدلال؛ دلیل • دلیل؛ استدلال • قابل استدلال؛ قابل بحث • قياس و استدلال كننده • مستقيما استدلال كننده
⇨ استدلال از راه سنگ • استدلال استقرائی • استدلال استنتاجی • استدلال خودکار • استدلال ریاضی • استدلال منطقی • استدلالهای منطقی • مغالطه رد استدلال
استدلال
اعتقاد؛ ایمان, ایمان, باور, معتقدات[Hyper.]
اظهار نظر کردن, تصور کردن, تصور کردن؛ تخمین زدن, حدس زدن, شمردن, فرض كردن, فرض کردن, فرض کردن؛ پنداشتن, فکر کردن, قرار است, محتمل دانستن؛ توقع داشتن, پنداشتن, پنداشتن؛ خیال کردن, پنداشتن؛ فکر کردن, پنداشتن؛ گمان کردن, گمان کردن, گمان کردن؛ فکر کردن - فهمیدن - به حساب آوردن, به حسا ب آوردن, به چشم ... نگاه کردن به, بین, دیدن, ملاحظه کردن[Dérivé]
استدلال
اعتقاد؛ ایمان, ایمان, باور, معتقدات[Hyper.]
think (en)[Dérivé]
استدلال
استدلال
ادعا, اظهار جدى[Hyper.]
ارائه دادن, اظهار کردن, اقامه كردن, اقامه کردن, بحق دانستن, دليل اوردن[Nominalisation]
contend, postulate (en)[Dérivé]
Wikipedia
Conteùdo de sensagent
calculado em 0,031s