Publicitade R▼
آگاه (adj.)
اگاه (adj.)
آگاه؛ متوجه, بااطلاع, باخبر, بصير, بهوش؛ بیدار, متبحر, مطلع, مطلع به؛ وارد در, وارد, وارد بجريانات روز
Publicidade ▼
Ver também
اگاه (adj.)
⇨ آموزنده؛ آگاه ساز • آگاه از آخرین اطلاعات • آگاه به امور محرمانه • آگاه بودن • آگاه بودن؛ آگاه نبودن • آگاه کردن • آگاه؛ خبر دار از • آگاه؛ متوجه • آگاه؛ مطلع • از حقيقت اگاه كردن • اگاه باش • اگاه ساختن • با بی اعتنایی؛ بطور نا آگاه • بیشتر آگاه بودن • شرح دادن؛ آگاه کردن • قبلا اگاه • كسى را اگاه و هدايت كردن • نا آگاه؛ بی خبر • نا اگاه • ناخود اگاه • نيمه اگاه
Publicidade ▼
آگاه (adj.)
informed, knowledgeable (en)[Similaire]
اگاه (adj.)
factotum (en)[Domaine]
inScopeOfInterest (en)[Domaine]
اگاه (adj.)
informed, knowledgeable (en)[Similaire]
اگاه (adj.)
informed, knowledgeable (en)[Similaire]
اگاه (adj.)
تیزهوش; هوشمندانه[Classe]
qui résulte d'un acte de volonté (fr)[Classe]
(موهوم پرستى; موهومات; خرافه; خرافه پرستي)[termes liés]
vision (fr)[termes liés]
(آگاهی؛ اطلاع)[termes liés]
psychology (en)[Domaine]
IntentionalPsychologicalProcess (en)[Domaine]
Conteùdo de sensagent
calculado em 0,047s