Publicitade E▼
⇨ definição - Wikipedia
درآمد (n.)
اجر, جریان, حقوق, حقوق؛ دستمزد, حقوق ماهیانه, دخل, درآمد؛ حقوق دریافتی, درآمد؛ سود, درامد؛ عایدات, دریافتی ها, دسترنج, دستمزد, سود سهام, سود ویژه, عایدات, عایدی, مال, مزد, منافع, منفعت, مواجب, وصولی, پاداش, پول, کار مزد
Publicidade ▼
Ver também
درآمد (n.)
≠ مخارج, هزینه؛ مصرف
⇨ بیشتر از درآمد خود خرج نکردن • درآمد؛ حقوق دریافتی • درآمد؛ سود • درآمد؛ پول • درامد روحانيون • درامد كليسايى • درامد ملى • درامد؛ عایدات • درامد؛ عایدی • روشهاي كسب درآمد • ماليات بر درامد • مالیات بر درآمد • منبع درآمد • منبع درآمد سرشار • منبع درامد بدون زحمت • نمونه؛ پیش درآمد • پیش درآمد
Publicidade ▼
درآمد
money (en)[Domaine]
income (en)[Domaine]
درآمد
جریان, درآمد[Hyper.]
سود بردن, عایدی داشتن, منفعت بردن - clear, net, realise (en) - profiteer (en)[Dérivé]
درآمد
درآمد
اجرت; حقوق ماهيانه; تاديه; پرداخت; درآمد؛ حقوق دریافتی; حقوق؛ دستمزد; پاداش; حقوق[Classe]
besoin primaire au travail (fr)[Classe]
employé à des fonctions domestiques (fr)[termes liés]
economy (en)[Domaine]
monetaryWage (en)[Domaine]
regular payment (en)[Hyper.]
غرامت پرداختن, پاداش دادن؛ - بازپرداخت کردن, پرداخت کردن - با بی میلی دادن؛ سلفیدن, تمام و كمال پرداختن, حساب هاى معوقه را تسويه كردن, سلفيدن, پس دادن - جبران کردن, غرامت دادن؛ جبران کردن - استحقاق داشتن؛ نایل شدن, به دست آوردن؛ امرار معاش کردن, دخل کردن, درآمد داشتن - bear, yield (en)[Dérivé]
درآمد
اجرت; حقوق ماهيانه; تاديه; پرداخت; درآمد؛ حقوق دریافتی; حقوق؛ دستمزد; پاداش; حقوق[Classe]
economy (en)[Domaine]
CurrencyMeasure (en)[Domaine]
appointer (fr)[Nominalisation]
خسارت؛ غرامت, غرامت, پاداش[Hyper.]
درآمد
récolte (fr)[Classe]
intérêt de l'argent placé, prêté (fr)[Classe]
business; turnover; returns (en)[Classe]
P_chose reçue (fr)[ClasseParExt.]
(سرجمع), (شركت امين يا امانت دار)[termes liés]
money (en)[Domaine]
CurrencyMeasure (en)[Domaine]
درآمد
money (en)[Domaine]
income (en)[Domaine]
Conteùdo de sensagent
calculado em 0,047s