Publicitade R▼
Publicidade ▼
⇨ آفتاب سوخته • آفتاب سوخته شدن • اجيل سوخته • افتاب سوخته كردن • بادام سوخته • شکر سوخته؛ کارامل • چوب یا زغال نیم سوخته
⇨ انجمن ادبی شمع سوخته • بادام سوخته • بید سوخته • زمین سوخته • سوخته تریاک • شهر سوخته • شهر سوخته (سبزوار) • شهر سوخته کاغذکنان • عملیات زمین سوخته • قلعه سوخته • واکنشها به عملیات زمین سوخته • چنار سوخته
سوخته (adj.)
داراى موى مشكى يا خرمايى, سبزه[Similaire]
سوخته (adj.)
destroyed (en)[Similaire]
سوخته (adj.)
dry (en)[Similaire]
Publicidade ▼
Conteùdo de sensagent
calculado em 0,031s