Publicitade R▼
مضحک (adj.)
ابله, ابلهانه, احمق, جاهل, عبث, مزخرف, مسخره, مسخره؛ مضحک, مسخره آمیز, مسخره اميز, مضحك, مضحک؛ احمقانه, نابخرد, نادان, نامعقول, نامعقول؛ مضحک, ناپسند, پوچ, یاوه
Publicidade ▼
Ver também
مضحک (adj.)
↘ احمق جلوه دادن, بطور تمسخر انگیز, بطور خنده دار, بطور مضحک, به طور مضحک, تمسخر کردن, مسخره کردن؛ دست انداختن, مضحک؛ مسخره, مضحکانه, مضحک بودن ↗ احمقانه, بطور نامعقول
⇨ آدم مضحک • بطور مضحک • بطور مضحک یا عجیب و غریب • به طور مضحک • تصویر های مضحک مجله • تصویر های مضحک چاپی • تقلید مضحک • تقلید مضحک کردن • مسخره؛ مضحک • مضحک بودن • مضحک؛ احمقانه • مضحک؛ خنده آور • مضحک؛ مسخره • نامعقول؛ مضحک
Publicidade ▼
مضحک (adj.)
preposterously; nonsensical; preposterous; absurd (en)[Classe]
bête (fr)[Classe]
غير عادي[Classe]
ridicule (fr)[Classe]
factotum (en)[Domaine]
SubjectiveAssessmentAttribute (en)[Domaine]
مضحک (adj.)
مضحک (adj.)
Conteùdo de sensagent
calculado em 0,031s