Publicitade R▼
⇨ definição - Wikipedia
Publicidade ▼
Ver também
هراس (n.)
↘ بزدل, ترسناک, ترسو, جبون, دهشتناک, ضعيف النفس, غصه خوردن, غمگین بودن, ناگوار, وحشت زده, وحشتناک, وحشتناک؛ سهمگین ↗ از جا پراندن, بسيار حساس, ترساندن, عصبی, عصبی؛ بدخلق, عصبی؛ دچار دلهره, عصبی؛ رنجیده, نیرومند, هراس کردن
⇨ برق گرفتن ؛ هول و هراس پيدا كردن • بطور هراس انگیز؛ بطور دلهره آور • بيم و هراس • تنگنا هراس • دلهره آور؛ هراس انگیز • ناخوشایند؛ هراس آور • هراس آفرين • هراس آور • هراس افرينى • هراس انگیزی • هراس همگاني • هراس؛ دلهره
⇨ اختلال هراس • فهرست هراسها • هراس اجتماعي • هراس اجتماعی • هراس از آزار جنسی • هراس از آزارجنسی • هراس از مکانهای باز • هراس شبانه • هراس شبانه • هراسهای خاص • هراسهای ویژه
Publicidade ▼
هراس
وحشت; عامل ترس; هراس؛ دلهره; نگرانی; هراس; هراس همگاني[ClasseHyper.]
مبادا که؛ از ترس اینکه - de crainte que (fr) - [ peur de ] (fr) - [ par peur de ] (fr) - par peur que (fr)[Syntagme]
ترس ناگهانی[Hyper.]
از جا پراندن, بوحشت انداختن, ترساندن, رم دادن, هراس کردن[Nominalisation]
بسيار حساس, عصبی, عصبی؛ بدخلق, عصبی؛ دچار دلهره, عصبی؛ رنجیده, مقيد, نیرومند[Propriété~]
از هوش رفتن, ترسيدن, ترور کردن, مرعوب كردن, وحشت زده كردن, وحشت زده کردن - هراسیدن - دستپاچه شدن, وحشت زده کردن - ترور کردن - ارعابگر, ترساننده, تروریست, طرفدار ارعاب وتهديد - دستپاچه, دست پاچه, سرآسیمه, هراسناك, وحشت زده[Dérivé]
هراس
amour spirituel (fr)[Classe]
adoration (fr)[Classe]
هراس
factotum (en)[Domaine]
Anxiety (en)[Domaine]
احساس بيم, احساس وحشت و نگرانى, ارنگ[Hyper.]
اهمیت دادن؛ مهم شمردن - fear (en) - مضطرب شدن - مربوط بودن به, نگران بودن[Dérivé]
هراس
Conteùdo de sensagent
calculado em 0,593s