definição e significado de پوست | sensagent.com


   Publicitade R▼


 » 
alemão búlgaro chinês croata dinamarquês eslovaco esloveno espanhol estoniano farsi finlandês francês grego hebraico hindi holandês húngaro indonésio inglês islandês italiano japonês korean letão língua árabe lituano malgaxe norueguês polonês português romeno russo sérvio sueco tailandês tcheco turco vietnamês
alemão búlgaro chinês croata dinamarquês eslovaco esloveno espanhol estoniano farsi finlandês francês grego hebraico hindi holandês húngaro indonésio inglês islandês italiano japonês korean letão língua árabe lituano malgaxe norueguês polonês português romeno russo sérvio sueco tailandês tcheco turco vietnamês

Definição e significado de پوست

Definição

definição - Wikipedia

   Publicidade ▼

Sinónimos

Ver também

   Publicidade ▼

Locuções

از راه پوستى از ورا پوست • بثورات چركى پوست • به پوست رسوخ كردن • بچه سياه پوست • تصلب پوست • جانور پوست انداز • جوش صورت و پوست • حساس؛ پوست نازک • دستمال چرمی نرم که از پوست بز کوهی درست شده • رنگ پوست • رنگ پوست؛ نژاد • زن سرخ پوست امريكايى • سخت شدن يا پينه كردن پوست • سخت پوست • سخت پوست شناس • سرخ پوست امريكاى شمالى • سرخ پوست امريكايى • سفيد پوست • سفید پوست • سياه پوست • سیاه پوست • شاخى شدن پوست و غيره • عمل کشیدن پوست صورت • غلاف؛ پوست • غیر سفید پوست • فقط تا روى پوست • كسى كه پوست خام را مى تراشد • كندن پوست درخت • لایه سفیدی که زیر پوست اصلی میوه قرار دارد • لكه هاى خونريزى زير پوست • متخصص امراض پوست • مرض خارش پوست • مرض پينه خوردگى پوست • نوعی پوست جوز • وسیله پوست کندن • يكى از قبايل سرخ پوست امريكا • پوست ارا • پوست ارايى • پوست از سر كسي كندن • پوست انداختن • پوست بتن چسبيده • پوست برنزه • پوست بره • پوست تخم مرغ • پوست خام • پوست خام يا دباغى شده اسب • پوست دباغى نشده • پوست درخت • پوست راسو يا گربه قطبى • پوست ريختن • پوست زخم • پوست سر • پوست سر با مو • پوست سر همراه مو • پوست سفت شده دور ناخن • پوست سمور • پوست طبل • پوست فرق سر • پوست فروش • پوست فندق و بادام و غيره • پوست كلفت • پوست كندن • پوست كندن از • پوست كنده • پوست مازو • پوست میوه • پوست و استخوان شدن • پوست پیرا • پوست پیرایی • پوست چین و چورک دار • پوست کلفت • پوست کندن • پوست کنده شده • پوست گراز • پوست گوساله • پوست؛ پوسته • پیش پوست؛ غلفه

Dicionario analógico


پوست












Wikipedia

پوست

از Wikipedia، دانشنامهٔ آزاد

پرش به: ناوبری, جستجو

پوست بخشی از دستگاه پوششی بدن است. بخش‌های دیگر این دستگاه مو، ناخن و غشاء مخاطی هستند.

پوست متشکل از دو لایه اصلی است:

  • روپوست (اپیدرم) که لایه نازکتر خارجی می‌باشد.
  • میان‌پوست (درم) که لایه ضخیمتر داخلی است.

روپوست لایه‌های ضخیمی از سلولهای مسطح می‌باشد.

پوست با دارا بودن سطح متوسطی حدود ۲ متر مربع (۲.۵ یارد مربع)، یکی از بزرگ‌ترین اعضا بدن است. پوست یک سد محافظتی بین محیط جهان اطراف با عضلات، اعضای درونی و رگهای خونی و اعصاب بدن تشکیل می‌دهد. مو و ناخنها از پوست منشا گرفته و یک حفاظت اضافی ایجاد می‌کنند. ظاهر پوست به طور گسترده‌ای تغییر می‌کند. که این تغییر نه تنها به دلیل عواملی همچون افزایش سن بوده، بلکه، نمایش دهنده نوسانات هیجانی و سلامت عمومی، نیز می‌باشد.

پوست یک عضو زنده است. فوقانی‌ترین لایه آن روپوست (اپیدرم) بوده که سطح پوست را تشکیل می‌دهد و متشکل از سلولهای مرده است و در هر فرد حدود ۳۰ هزار عدد از این سلولها در هر دقیقه ریزش می‌کنند. با این وجود سلولهای زنده پوست دائما در قسمت زیری تر روپوست تولید شده تا جایگزین این سلولها گردند. در زیر روپوست، میان‌پوست (درم) قرار گرفته که حاوی عروق خونی، انتهاهای عصبی و غدد می‌باشد. لایه‌ای از چربی در زیر درم قرار می‌گیرد و به عنوان یک عایق، ضربه گیر و منبع انرژی عمل می‌کند .

فهرست مندرجات

محافظت و احساس

هر چند اکثر قسمت‌های پوست ضخامتی کمتر از ۶ میلیمتر (¼ اینچ) دارند. اما پوست یک لایه محافظتی قوی است. جز اصلی سطح پوست یک پروتئین زمخت فیبری است که کراتین نام دارد. این ماده را می‌توان در مو که ایجاد حفاظت و گرما می‌کند و در ناخنها که انتهاهای ظریف انگشتان دست و پا را می‌پوشانند، پیدا کرد. پوست یک سد دفاعی کاملاً موثر در برابر میکروارگانیسمها و مواد مضر ایجاد می‌کند، اما این سد بیشترین تأثیر را زمانی دارد که سطح آن دست نخورده باقی ماند. زخمها ممکن است عفونی شوند و به باکتریها، که بعضی از آنهادر سطح پوست زندگی می‌کنند، اجازه دهند که وارد جریان خون شوند. سبوم که مایع روغنی است و از غدد سباسه موجود در درم تشکیل می‌گردد، به حفظ حالت ارتجاعی پوست و دفع آب، کمک می‌نماید. به دلیل اینکه پوست ما حالت ضد آب (واترپروف) دارد، آب را به هنگام دوش گرفتن مثل یک اسفنج، جذب نمی‌کنیم .احساس لامسه ما از گیرنده‌هایی که در قسمت درم پوست وجود دارند و به فشار، ارتعاش، گرما، سرما و درد پاسخ می‌دهند، ناشی می‌شود. در هر ثانیه، میلیاردها پیام از تحریکات دریافت شده در سرتاسر بدن به مغز ارسال شده و درآنجا این پیامها به صورت یک "تصویر" حسی در می‌آید و فرد را از خطراتی مثل یک وسیله داغ، آگاه می‌سازند، بعضی نواحی حسی مثل انتهای انگشتان، دارای تراکم بالایی از گیرنده‌ها می‌باشند .پوست همچنین یک نقش اساسی در تنظیم دمای بدن ایفا می‌کند و زمانیکه در معرض تابش نور خورشید قرار می‌گیرد، ویتامین (D) تولید می‌نماید که برای ایجاد استخوانهای قوی لازم است .

یک لایه واکنش گر

پوست ما به شیوه زندگی ما واکنش نشان می‌دهد، برای مثال، پوست دستان یک باغبان ضخیم شده تا حفاظت بیشتری ایجاد کند. در طی روند پیری، پوست چروکیده شده و خاصیت ارتجاعی آن کمتر می‌شود که این حالت می‌تواند در نتیجه سیگار کشیدن یا تماس بیش از حد با نور خورشید، تسریع گردد. همچنین، پوست می‌تواند رنگ خود راتغییر دهد. در برخورد مستقیم با نور خورشید، اپیدرم و درم ملانین بیشتری تولید می‌کنند، ملانین، رنگدانه‌ای است که تشعشعات مضر ماورا بنفش را فیلتر می‌کند .افزایش ملانین باعث تیره شدن پوست می‌شود. مردمی که اصلیت آنها متعلق به مناطقی با تابش شدید نور خورشید می‌باشد، دارای پوست تیره تری بوده که به راحتی پوست روشن نمی‌سوزد. افرادیکه پوست روشن دارند بدلیل داشتن ملانین کمتر در پوست خود نسبت به آفتاب سوختگی حساسترند.

رشد و ترمیم

پوست دائما خودش را از طریق ریزش سلولهای مرده و تولید سلولهای جدید، نوسازی می‌کند. در نتیجه سلولهای سطحی که به دلیل سایش، آسیب یا بیماری از دست می‌روند، سریعا جایگزین می‌شوند. سلولهای جدید در اپیدرم که لایه فوقانی پوست است و به عنوان یک پوشش محافظتی ضخیم عمل می‌کند، ساخته می‌شوند.


مشخصات بافت شناختی و فیزیولوژیک

رشد پوست

در اکثر نواحی بدن، روپوست، چهار لایه دارد. در تحتانی‌ترین قسمت، لایه قاعده‌ای قرار دارد، که در آن سلولهای جدید ساخته می‌شوند. به موازات حرکت به سطح، سلولها تغییر می‌کنند تا لایه‌های بینابینی یعنی سلولهای خاردار و دانه‌ای را تشکیل دهند. سلولهای در عرض ۲-۱ ماه به سطح می‌رسند. لایه سطحی متشکل از سلولهای مسطح مرده می‌باشد که دائما ریزش می‌کنند .

سلول لایه سطحی

سلولهای مسطح مرده در سطح پوست یک پوشش محافظتی خشن تشکیل می‌دهند. این سلولها دائما به موازات از دست رفتنشان، جایگزین می‌شوند .

سلول دانه‌ای:سلولهای لایه دانه‌ای (گرانولار) مسطحتر از سلولهای خاردار هستند و ساختار سلولی آنها شروع به بهم خوردن می‌کند.

سلول خاردار:سلولهای واقع در لایه سلولی خاری، بر آمدگیهای خاری دارند که آنها را به هم متصل می‌کند و به پوست قدرت می‌دهد .

سلول قاعده‌ای :سلولهای لایه قاعده‌ای به میان‌پوست چسبیده اند. این ناحیه، قسمتی از پوست است که سلولهای آن مرتبا تقسیم می‌شوند تا سلولهای جدید را که بعدا به لایه‌های بعدی تبدیل می‌شوند، بسازد.

ترمیم پوست

زمانیکه پوست آسیب می‌بیند، از طریق ترمیم بافت آسیب دیده و جایگزین ساختن بافت از دست رفته با سلولهای جدید، پاسخ می‌دهد. طی روند ترمیم، بافت مرده یا آسیب دیده، ابتدا توسط بافت اسکار و بتدریج با سلولهای جدید سالم جایگزین می‌شود. ترمیم پوست طی مراحلی که در زیر گفته شده، صورت می‌گیرد.

1- هر آسیبی که منجر به ضایعه پوستی شود، در صورتیکه ضایعه سطحی باشد مسئله مهمی نیست. ممکن است رگهای خونی میان‌پوست آسیب دیده و باعث خونریزی شود.2- خون از رگهای خونی نشت پیدا کرده، منجر به تشکیل لخته می‌شود. فیبروبلاستها و دیگر یاخته‌های اختصاصی ترمیمی تکثیر شده و به ناحیه آسیب دیده مهاجرت می‌کنند .3- فیبروبلاستها: کلافه‌ای از بافت فیبردار در داخل لخته ایجاد می‌کنند. به موازات انقباض رشته‌های فیبرین کلافه دچار چروکیدگی می‌شود. بافت پوستی جدید در زیر تشکیل می‌گردد .4- کلافه فیروز، سفت شده تا یک کبره زخم بر روی سطح پوست ایجاد کند. زمانیکه رشد پوست جدید کامل شود این کبره می‌افتد. با این وجود اثر زخم ممکن است باقی ماند .

جستارهای وابسته

منابع

.

.

 

todas as traduções do پوست


Conteùdo de sensagent

  • definição
  • sinónimos
  • antónimos
  • enciclopédia

 

5017 visitantes em linha

calculado em 0,062s